loading...
انیمیشن های بروز
یاشار شفیع زاده بازدید : 51 یکشنبه 27 اسفند 1391 نظرات (0)

سلام به همگی

              می خوام از این به بعد براتون علاوه بر بیو گرافی کارتون ها لینک دانلود هم بزارم

                                            نوروز مبارکبازنده

یاشار شفیع زاده بازدید : 44 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

در اوایل دهه ۱۹۶۰ فریز فرلنگ و دیوید دپاتی شرکتی تاسیس کردند به نام: دپاتی و فرلنگ اینترپرایزز روزی بلیک ادواردز(کارگردان فیلمهای پلنگ صورتی با حضور پیتر سلرز) به دپاتی پیشنهاد کرد از شخصیت پلنگ صورتی طرحی دراندازند که در عنوان بندی یکی از فیلمهای این مجموعه بکار گرفته شود. دپاتی و دستیارانش قریب به ۱۰۰ طرح از این شخصیت در انداختند و عاقبت همین شیر کوهی لاغر اندام صورتی مورد توجه قرار گرفت. این طرح اصلی از آن شخصی بود به نام هالی پرات.

این تکه کوچک روی یکی از فیلمهای پلنگ صورتی با حضور این شخصیت کارتونی قرار گرفت و بسیار مورد توجه بینندگان قرار گرفت. اینجا بود که فریز و دپاتی عزم خود جزم کردند که یک سریال کارتونی از این شخصیت بوجود آورند. البته فریز اوایل ناراضی بود و وقتی صحبتهای دپاتی با هرالد میریش و رضایت یونایتد آرتیست به نتیجه مطلوب رسید او هم در میدان بود. آنها تصمیم گرفتند ۱۵۶ قصه را از این مجموعه بسازند و البته تعهد شد ۲۵ درصد فروش به دپاتی و فریز بازگردد.

اولین قسمت این مجموعه (همان قسمت که پلنگ صورتی با شخصیتی دیگر سر رنگ خانه دعوا دارند) برنده اسکار ۱۹۶۴ شد و گروه با عزمی راسختر هر ماه یک قسمت از این مجموعه را تولید کرد که در سراسر جهان و بویژه اروپا با استقبال خیره کننده‌ای روبرو شد

آهنگ این کارتون همان موسیقی‌ای است که هنری مانچینی پیشتر برای سری فیلمهای پلنگ صورتی ساخته بود. یک آهنگ فوق العاده که سالهای سال در آموزشگاه‌های موسیقی و هنری اروپا به دانشجویان تدریس شده و می‌شود

اگر چه پيتر سلرز با آن باراني سفيدرنگ مسخره خود جان‌تازه‌‌اي به شخصيت «پلنگ صورتي» در دنياي سينما داد و در دهه‌هاي 60 و 70 ميلادي در مجموعه فيلم دنباله‌دار پلنگ‌صورتي در نقش بازرس كلوزو ايفاي نقش كرده ولي شهرت پلنگ لاغر و قدبلند صورتي كارتوني تلويزيوني پلنگ صورتي بسيار بيشتر از اين كمدين كهنه‌كار انگليسي است.
 


از بليك ادواردز، كمدي‌ساز معروف سينما به عنوان پدر معنوي سينمايي پلنگ صورتي اسم مي‌برند،‌زيرا وي كارگردان تعداد زيادي (موفق، پرفروش و منتقدپسند)‌ از فيلم‌هاي سينمايي پلنگ صورتي است ولي شايد كمتر كسي از بين تماشاگران تلويزيون، نام خالقان اصلي مجموعه كمدي و انيميشن پلنگ صورتي را بداند يا به خاطر داشته باشد.
 

براي تماشاگران رسانه تلويزيون آنچه از كليت اين مجموعه به ياد آورده مي‌شود، چهره خمار و نگاه احمقانه و سراسر پرسش پلنگ صورتي است كه در هر اپيزود آن يكسري دسته گل بانمك به آب مي‌دهد.

 

شايد خود خالقان اين مجموعه كلاسيك و پربيننده تلويزيوني هم ترجيح بدهند تماشاگران تلويزيوني چهره پلنگ صورتي را به ياد داشته باشند تا نام فيلم‌هايي را كه براساس اين شخصيت ساخته شده است.


 


مجموعه تلويزيوني ـ انيميشني پلنگ صورتي اولين بار در دهه 60 ميلادي توليد شد و به روي آنتن رفت و خيلي‌سريع‌ تبديل به يكي از محبوب‌ترين و پربيننده‌ترين كارهاي تلويزيوني شد.

استقبال تماشاگران از بازيگوشي‌هاي خنده‌دار پلنگ صورتي كارتوني به قدري بالا بود كه منتقدان تلويزيوني بسرعت به آن لقب يك اثر كلاسيك تلويزيوني دادند.

تهيه‌كننده اين مجموعه واحد تلويزيوني كمپاني متروگلدوين ماير (ام‌جي‌ام)‌ بود كه توليد آن را به درخواست و اصرار ديويد اچ‌دپاتيه در دستور كار قرار داد. دپاتيه و فريتس فرلنگ، دو خالق اصلي مجموعه انيميشني پلنگ صورتي هستند.

مسوولان كمپاني ام‌جي‌ام در آن زمان بر اين باور بودند كسي از بين بينندگان كودك و نوجوان تلويزيوني، از يك شخصيت كارتوني و ماجراجويي‌هاي وي استقبال نخواهد كرد.

به همين دليل، زماني كه پخش مجموعه با استقبال بالاي عموم تماشاگران ـ نه فقط كودكان و نوجوانان كه همچنين تماشاگران بزرگسال ـ روبه‌رو شد، مسوولان اين كمپاني تعجب و شگفتي خود را از اين استقبال پنهان نكردند.

هنري ماچيني آهنگساز هم آهنگ ويژه‌اي براي متن اين مجموعه تصنيف كرد كه خيلي زود شهرت جهاني پيدا كرد و ورد زبان عموم مردم و تماشاگران شد.

اپيزود پلنگ صورتي، ششم سپتامبر 1969 به روي آنتن رفت و تماشاگران تلويزيون، موجود بدقواره‌اي را در نقش اصلي قصه ديدند كه حتي طريقه درست راه‌رفتن را نيز نمي‌دانست! اين حيوان صورتي‌رنگ در خونسردي كامل و بدون اين كه حالت چهره‌اش در موقعيت‌هاي گوناگون تغيير كند، دست به كارهايي ابلهانه مي‌زندكه باعث خنده مي‌شود.

اين پلنگ خونسرد هيچ تلاشي نمي‌كند كه كارهايش را درست انجام دهد و تضاد بين واقعيت موجود و اقدامات عجيب و غريب او، موقعيت‌هاي خنده‌دار و جذابي خلق مي‌كند كه تماشاگران را طرفدار اقدامات غيرقابل توجيه اين شخصيت مي‌كند.
 

توليد و پخش اين مجموعه انيميشن تا سال 1979 (به مدت 10 سال)‌ ادامه پيدا كرد و در تمام اين سال‌ها، شخصيت پلنگ صورتي به‌عنوان شخصيت اصلي با ماجراجويي‌هاي مختلف و متفاوتي دست و پنجه نرم كرد.

 

در تمام اين مدت شروع مجموعه با يك صحنه زنده (و نه انيميشن)‌ بود كه در دل آن، شخصيت كارتوني پلنگ صورتي از داخل يك ماشين واقعي پياده شده و راهي ماجراجويي‌هاي تازه خود مي‌شود.

 

موفقيت اين مجموعه به قدري بالا بود كه براي اولين بار در تاريخ رسانه تلويزيون آمريكا، دو شبكه تلويزيوني اقدام به پخش آن كردند.

 

اولين اپيزود پلنگ صورتي كه به روي آنتن رفت، شخصيت بازرس را نشان مي‌دهد كه به واسطه ورود پلنگ صورتي، به صورت ساندويچ‌شده درمي‌آيد.

در اولين اپيزودهاي مجموعه، پلنگ صورتي و بازرس دو شخصيت مستقل بودند كه هريك ماجراجويي‌هاي خاص خود را به صورت مستقل و مجزا داشتند، اما بتدريج اين دو شخصيت وارد دنياي يكديگر شده و در ارتباط باهم قرار گرفتند.

در تمام اپيزودهاي 30 دقيقه‌اي مجموعه، ماروين ميلر به عنوان راوي ماجرا حضور داشت و بيرون از كادر دوربين به توصيف رويدادهاي قصه مي‌پرداخت.

صحبت مستقيم و رودرروي او با پلنگ صورتي ـ و واكنش‌هاي اين شخصيت به حرف‌هاي او ـ از جمله ابتكارات تازه‌اي بود كه بسيار به مذاق تماشاگران خوش آمد.

نوآوري ديگر اين مجموعه، اين بود كه در لابه‌لاي قصه‌هاي پلنگ صورتي و بازرس، قطعات كوتاهي گنجانده شد كه اختصاص به شخصيت‌هاي جديد و مستقل داشت. شخصيت‌هايي مثل مورچه‌خوار هم به واسطه مجموعه پلنگ صورتي به چهره‌هايي محبوب و سرشناس درآمدند.

در سال 1976، زمان اپيزودهاي مجموعه از نيم ساعت به 90 دقيقه افزايش يافت و اين مساله، حكايت از موفقيت كلان آن مي‌كرد.

اين بار، بخش‌هاي زنده هم به انيميشن اضافه شد. لني شولتز، كمدين سرشناس تلويزيوني در قسمت زنده مجموعه، شوخي‌ها، نامه‌ها و ديدگاه‌هاي تماشاگران را با بياني جذاب مي‌خواند.

اما اضافه شدن بخش زنده به پلنگ صورتي با استقبال روبه‌رو نشد و مدتي بعد دوباره اين مجموعه در سال 1977 به حال و هواي 30 ‌دقيقه‌اي و كاملا انيميشني خود برگشت.

از همان ابتداي پخش پلنگ صورتي، پس از اقدامات خنده‌دار شخصيت‌هاي مختلف قصه صداي خنده دسته‌جمعي در فضا طنين‌انداز مي‌شد.

اين اقدامي بود كه در آن دوران بسياري از مجموعه‌هاي كمدي و كودكانه تلويزيوني انجام مي‌دادند، اما پلنگ صورتي آن را به شكل تازه‌اي به تماشاگران تلويزيوني ارائه كرد.

اپيزودهاي مختلف پلنگ صورتي خيلي زود در اواخر دهه 70 ميلادي به صورت ويدئوهاي پرطرفدار وارد بازار ويدئو شدند.

رسانه تلويزيون بيشتر كشورهاي جهان هم همزمان با پخش آن در شبكه‌هاي NBC و ABC‌ اقدام به خريد و پخش آن كردند.

اين مجموعه از دهه 80 تا امروز، بارها و بارها از شبكه‌هاي تلويزيوني كشورهاي مختلف جهان به روي آنتن رفته و منتقدان تلويزيوني از آن به عنوان يك اثر ماندگار ياد مي‌كنند.

یاشار شفیع زاده بازدید : 314 جمعه 04 اسفند 1391 نظرات (1)

مقدمه:
تام و جری مجموعه ای از انیمیشن های سینمایی است که توسط "ويليام هانا" (William Hanna) و "جوزف باربرا" )Joseph Barbera( برای شرکت "مترو گلدن ماير" (Metro-Goldwyn-Mayer) يا همان MGM ساخته شد. "تام و جری"عبارت پیش پا افتاده ای برای نوجوانانی بود که در قرن نوزدهم در لندن در حرکات آشوبگرانه شرکت می کردند. با این حال دیکشنری Brewer این تشابه اسمی را غیر عمدی می داند. محوریت این انیمیشن بر رقابت همیشگی گربه (تام) و موش(جری) بوده و تعقیب و گریز آنها اغلب با یک خشونت مضحکی همراه است. هانا و باربرا بین سالهای 1940 و 1957 توانستند حدود 114 انیمیشن کوتاه "تام و جری" را در استودیوی MGM هالیوود، نوشته و کارگردانی کنند. مجموعه اوریجینال برنده 7 جایزه آکادمی انیمیشن کوتاه شد، طوریکه توانست با مجموعه سینمایی Silly Symphonies ساخته ی شرکت والت دیزنی که برنده بیشترین جایزه اسکار بوده ، برابری کند.

انیمیشن تلویزیونی تام و جری در سرتاسر جهان از کودک و نوجوان گرفته تا بزرگسال ، بینندگانی را به خود اختصاص داده است . در سینمای آمریکا نیز به عنوان یکی از مشهورترین انیمیشن ها شناخته شده است. در سال 2000 مجله تایم از این مجموعه تحت عنوان عالی ترین برنامه تلویزیونی یاد کرده است. در 1960، شرکت MGM توانست علاوه بر 114 کارتون اصلی ، انیمیشن های کوتاه جدیدی را توسط شرکت Rembrandt Films و به تهیه کنندگی "جين ديچ" (Gene Deitch) در اروپای شرقی تولید و ارائه کند. تولید انیمیشن کوتاه تام و جری به هالیوود و برنامه های ساخته ی چاك جونز (Sib-Tower 12 Productions) در سال 1963 بر می گردد. این مجموعه تا سال 1967 به طول انجامید و حدود 161 انیمیشن کوتاه تولید شد. گربه و موش، بعدها در طی دهه 70، 80 و 90 در کارتون های تلویزیونی ساخته شرکت Hanna-Barbera Productions و Filmation Studios ظاهر شدند. فیلم بلند تام و جری در سال 1992 ساخته شد و در سال 1993 روانه بازار شد، در سال 2001 نیز اولین انیمیشن کوتاه تلویزیونی Tom and Jerry: The Mansion Cat برای شبکه بومرنگ ساخته شد. آخرین انیمیشن کوتاه از تام و جری با عنوان Karate Guard نیز در سال 2005 توسط باربرا نوشته و کارگردانی شد.

هم اکنون Time Warner (از طریق Turner Entertainment) دارای حق انحصاری تولید تام و جری¬می¬باشد (به همراه برادران وارنرکه مسئول توزیع هستند). از زمان ادغام این دو شرکت ، تورنر مجموعه ی "داستانهاي تام و جري" را برای برنامه صبح شنبه " "The CW4Kids شبکه The CW تهیه نمود و یک سری فیلمهاي تام و جری (فیلم هایی که توزیع سینمایی نداشته و مستقیماً وارد بازار ویدئو شده( را نیز با همکاری برادران وارنر ساخت.

طرح داستاني و شكل:
این انیمیشن ها، درگیری کمدی بین مجموعه ای نمادین از دشمنان (گربه خانگی و موش) را به نمایش می کشد. داستان هر قسمت معمولا تلاش تام برای گرفتن جری و به دنبال آن خرابکاری و کتک کاری است. و به دلیل هوش و ذکاوت و توانایی های زیرکانه جری، به ندرت پیش می آید که تام او را بگیرد. با وجود این در بین این کارتون ها ، چندین نمونه وجود دارد که بین آن دو رابطه دوستی عمیقی برقرار است و آنها برای رفاه همدیگر در تلاش اند. برخی مواقع نیز تام و جری باید از رقابت دست بردارند و یک هدف مشترکی را دنبال کنند، مثلا مراقبت از بچه ای که از چشم پرستار خود دور شده است.

این مجموعه به دلیل استفاده از صحنه های خشونت آمیز بی شماری، بارها مورد انتقاد قرار گرفته اند، از جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
نصف کردن تام از وسط؛ کوبیدن سر او به پنجره ؛ استفاده ی تام از تبر ، اسلحه، مواد منفجره، تله و سم برای کشتن جری؛گذاشتن دم تام لای دستگاه پرس و اتصال آن به سوکت برق؛ ضربه زدن به او با چماق یا پتک؛ انداختن تیر چراغ برق بر روی او؛ گذاشتن کبریت لای انگشتان پاهایش؛ بستن او به دستگاه آتش بازی و غیره...

در این انیمیشن ها ، موزیک نقش بسیار مهمی را ایفا می کند چراکه بر روی بعضی از کارها تاکید می کند .
موسیقی جانشین جلوه های ویژه صوتی سنتی شده و به صحنه ها هیجان خاصی می دهد. اسکات برادلی ، (مدیر هنری ) موسیقی پیچیده ای را تهیه کرده بود که ترکیبی از عناصر موسیقی جاز، کلاسیک و پاپ بود؛ او اغلب از آهنگ های پاپ معاصر استفاده می کرد (مانند آهنگ هایی از فیلم های شرکت MGM مثل "جادوگر شهر از" و "مرا در سنت لوييس ملاقات كن"). معمولا از دیالوگ های بسیار کمی در این مجموعه استفاده می شد، چون که دو کاراکتر تام و جری فقط در مواقع بسیار نادری به انگلیسی صحبت می کنند . ولی با این حال برخی از کاراکترها ی فرعی تا این حد محدود نیستند . به عنوان مثال کاراکتر "مامي دو كفشه" (Mammy Two Shoes) در هر کارتونی که بوده دیالوگ هایی داشته است.

اما بیشتر صداهایی که برای تام و جری استفاده می شد صدای خنده و جیغ بلند آنها بود. از سال 1954 تمامی کارتون های تام و جری به صورت یک نسخه براي شركت در آکادمی اسكار تهیه شدند و در سال 1954 و 1955 برخی از کارتون ها دو نسخه متفاوت داشتند . یک نسخه با نسبت آکادمی برای اندازه واید اسکرین(1.75:1) و دیگری به شکل سینما اسکوپ تهیه شده بود. از سال 1955 تا زمان بسته شدن استودیوی MGM تمامی کارتون های تام و جری به شکل سینما اسکوپ ساخته شدند.
انیمیشن های هانا و باربرا بصورت نگاتیوهای رنگی و تکنیکالر بوده اما انیمیشن های دهه 1960 به صورت متروکالر بودند.


کاراکتر ها:

تام و جری:
تام که در اولین حضورش "جاسپر" نام داشت ، یک گربه خانگی سفید و آبی است. او شخصیت اصلی داستان است و در ناز و نعمت و به سبک های مختلفی زندگی می کند، جری نیز موش خانگی کوچک قهوه ای رنگی است و معمولا نزدیک تام زندگی می کند و کاراکتر درجه دو داستان است. "تام" یک نام عمومی برای گربه های نر است (شخصیت کارتونی سیلوستر ساخته برادران وارنر در اصل توماس نام داشت).

جری نسبت به جثه اش قدرت فوق العاده ای دارد و چیزهایی مثل سندان را به راحتی جابجا می کند و فشارهای زیادی را متحمل می شود. برخلاف سناریوی معمول که گربه موش را می خورد ، تام به ندرت می تواند جری را بگیرد. اکثر تلاش های او برای شکنجه و تحقیر کردن جری بوده است و با وجود اینکه بسیار پرانرژی و مصمم است نمی تواند با عقل و ذکاوت جری برابری کند. در صحنه های آخر هر کارتون معمولا جری برنده و تام بازنده است. اما زمانی که جری در نقش مهاجم ظاهر می شود، تام نیز برنده می شود (بهترین نمونه، کارتون "گربه ميليون دلاري" است که تام برای حفظ ثروتی که به دست آورده نباید به دیگر حیوانات آسیب برساند، در این بین جری تام را تا حدی شکنجه می دهد که او از کوره در میرود و به جری حمله می کند). زمانی که آخرین تله جری نتیجه عکس می دهد، هر دوی¬آنها می بازند (برای نمونه می توان به اپيزود Filet Meow ساخته ی چاک جونز اشاره کرد که در آن جری از کوسه ای می خواهد که تام را بترساند تا نتواند ماهی قرمز را بخورد و در نهایت کوسه خود جری را نیز می ترساند). بعضی اوقات نیز آنها با یکدیگر دوست می شوند (فقط موقع بروز یک سری اتفاقات و بعد تام دوباره جری را دنبال می کند).

هر دو شخصیت تمایل به رفتار های ساديستي دارند و از آزار و شکنجه یکدیگر لذت می برند. با این حال موقعی که یکی از آنها از طرف شخص سومی مورد آزار قرار می گیرد، دیگری برای نجات او تلاش می کند. گاهی نیز آنها تمایل به چیزهای ناخوشایندی دارند و حمله ی آنها به یکدیگر بیشتر جنبه بازی دارد تا حمله. چندین بخش از این مجموعه¬هر دوی آنها را در کنار یکدیگر نشان می دهد که بدون وجود کمترین مشکلاتی با یکدیگر کنار می آیند و آن، زمانی است که یک رویداد غیر منتظره اتفاق می افتد تا اینکه یکی از آنها به این نتیجه می رسد که به دیگر نیازی ندارد (به عنوان مثال می توان به اپيزود Posse Cat اشاره نمود که در آن جری قول میدهد اگر تام او را آزاد کند ، نصف غذایش را به او بدهد اما بعد زیر قولش می زند) بعضی مواقع هم او به قولش عمل می کند و دوستی آنها بعد از حل شدن مشکل به سرعت منحل نمی شود . تام چندین بار عاشق می شود و اولین عشقش "توتس" (Toots) در اپيزود Puss n' Toots است و او را " تامی" صدا می کند. او همچنین به گربه ای به اسم توتس در The Mouse Comes to Dinner علاقمند می شود (با اینکه این گربه ظاهر متفاوتی نسبت به Toots قبلی داشت). بیشترین علاقه تام به تودلز بوده که هیچوقت در کارتون های تام و جری دیالوگی نداشته است.

با وجود اینکه 5 انیمیشن کوتاه در آخر به مرگ تام منتهی می شود، اما مرگش دائمی نبوده است. او حتی برخی اوقات درباره مرگ خود در دفتر خاطرات جری چیزهایی می¬خواند. او بارها دیده شده که در اثر انفجار مرده و به بهشت رفته است.

صداي تام و جري:
با وجود اینکه بسیاری از شخصیت های اصلی و فرعی در این مجموعه صحبت می کنند اما به ندرت پیش می آید که اینها نیز صحبت کنند. تام بیشتر در موقع عشقبازی شروع به آوازخوانی می کند. مثلا در اپيزود Solid Serenade در سال 1946، آهنگ Louis Jordan با عنوان "Is You Is Or Is You Ain't My Baby" را می خواند. در تعدادی از این انیمیشن ها نیز تام در زمان روابط عاشقانه خود با گربه های ماده با لهجه فرانسوی شروع به آواز خواندن می کند. در پایان The Million Dollar Cat، تام بعد از دشمنی با جری می گوید : "هی! من میلیون ها دلار رو دور میندازم ...اما خوشحالم!".

در Tom and Jerry: The Magic Ring، جری بعد از اینکه مغازه ای را پیدا می کند که حلقه را از سر او در بیاورد، فریاد می زند : " نه، نه، نه، نه" .
در The Mouse Comes to Dinner، تام با دوست دخترش ناخواسته روی کوره می نشیند و میگوید " هی! چی داره می پزه؟" او نیز در جواب می گوید: " تو داری می پزی! احمق". یک مورد دیگر نیز در Solid Serenade و The Framed Cat بود که تام، اسپايك (كاراكتر سگ) را در گذشتن از تله ها راهنمایی می کند. در Mouse Trouble ، تام بعد از کتک خوردن از جری می گوید : " باور نمی کنی؟"
کمک کارگردان، "ویلیام هانا" بارها صدای جیغ و فریاد و نفس نفس زدن هر دو شخصیت را بر عهده داشته. از جمله معروفترین آنها می توان به صدای قورت دادن جری و جیغ دلخراش تام اشاره کرد که صدای جیغ هانا را ضبط کرده، ابتدا و انتهای آن را حذف می کنند و اوج صدای او را انتخاب می کنند.

انیمیشن Blue Cat Blues توسط جری روايت می شود ( با صدای Paul Frees). هر دوی آنها در انیمیشن The Lonesome Mouse بیش از یکبار صحبت کرده¬اند. فيلم بلند Tom and Jerry: The Movie ، اولین و تنهاترین نمونه از این مجموعه است که موش و گربه ی معروف، مرتباً صحبت می کنند. در آن فیلم صدای تام بر عهده ريچارد كايند و صدای جری بر عهده دانا هيل بود.


اسپايك و تايك:
برخی مواقع تام برای گرفتن جری مجبور بود از عهده اسپایک هم بر بیاید (یک سگ بزرگ عصبانی و بد طینت که تلاش می کند تام را به خاطر اذیت کردن پسرش تایک بگیرد). اساساً اسپایک بی نام و بی صدا بوده (به غیر از صداهای زوزه کشیدن و گاز گرفتن) و اغلب اوقات بطور نامشخص حمله می کرد بدون اینکه بداند به تام حمله کرده یا جری، که معمولاً به تام حمله می کرد. در کارتون های بعدی ، اسپایک اغلب حرف می زند و از اصطلاحاتی به تقلید از کمدین معروف جيمي دورانت استفاده می کند، بيلي بلچر و داوز باتلر صدای این کاراکتر را بر عهده داشتند. رنگ پوست او در این مجموعه از خاکستری به قهوه ای مایل به زرد تغییر می کند. اضافه شدن کاراکتر تایک ، پسر اسپایک، در دهه 1940 باعث شد تا شخصیت اسپایک تا حدودی خوش اخلاق تر شود. اسپایک در اکثر کارتون هایی که حضور دارد، یا در حال تکمیل کردن یک چیزی است (مثل خانه ای برای خود) و یا در حال چرت زدن است تا اینکه تام و جری از راه می رسند و مزاحم کار او می شوند. اسپایک نیز معمولاً از روی غرض ورزی، تام را مقصر می داند و او را تهدید می کند که اگر یکبار دیگر آن کار را انجام دهد بلای بدی به سرش خواهد آورد و به نوعی از او می خواهد تقصیر دیگری را به گردن بگیرد و جری که از دور می شنود معمولاً هر کاری که از دستش بر بیايد برای خراب کردن کارهای اسپایک انجام میدهد. تام نیز تلاش می کند تا جلوی او را بگیرد اما نمی تواند و مجروح می شود. در نهایت چاره ای ندارد جز اینکه تقصیر او را به گردن بگیرد و از دست اسپایک فرار کند و بطور غیر قابل اجتنابی شکست می خورد. اسپایک با او کاری می کند که درآخر تام را مجروح یا در بدترین وضع می بینید. در حالیکه جری را در کنار اسپایک می بینید که او را نوازش می کند. در آخر تام قول می دهد که هیچ وقت در کارهای او دخالت نکند و جری این بار ، دیوانه وار خانه را ترک می کند و پا به فرار می گذارد (Hic-cup Pup).

اسپایک بیشتر به خاطر عبارت "كوش كن گربه هه!" (!Listen pussy cat) معروف است (زمانی که او تام را تهدید می کند) و عبارت معروف دیگر او "پسر خودمه" (!That's my boy) است (موقعی که پسرش را تشویق می کند). تایک، توله سگ با نمک ، شیرین ، شاد و دوست داشتنی است. او پسر اسپایک است اما بر خلاف پدرش ، صحبت نمی کند و تنها با پارس کردن ، زوزه کشیدن، تکان دادن دمش و غرغر کردن با پدرش ارتباط برقرار می کند. پدر تایک معمولاً مواظب اوست و آرامش او را فرآهم می کند. تایک پدرش را دوست دارد و اسپایک هم او را دوست دارد. آنها مانند دو دوست با یکدیگر کنار می آیند، بیشتر اوقات یا در خواب هستند و یا اسپایک در مورد حقایق مهم سگ بودن با او صحبت می کند. ظاهر تایک مانند اسپایک در طی سالها در حال تغییر بوده (از خاکستری با پنجه سفید تا قهوه ای مایل به زرد) . زمانی که اپيزود Tom and Jerry Kids بر روی آنتن رفت، بینندگان برای اولین بار صدای تایک را شنیدند.

بوچ و تودلز:
بوچ گربه سیاهی است که او هم دوست دارد جری را بخورد. او دشمن همیشگی تام است . با این حال در بسیار از اپیزودها بر سر تودلز با تام به رقابت می پردازد. او همچنین در برخی از کارتونها ، رفیق و دوست تام است و سردسته افراد تام (تاپسي و ميت هد) می شود. او بیشتر از تام و جری در اپیزود هاصحبت می کند.


تاریخچه و سیرتکاملی:

دوران هانا-باربرا (1958-1940):
ویلیام هانا و جوزف باربرا هر دو برای انیمیشن MGM کار می کردند. بعد از بحران مالی مجموعه Captain and the Kids ، باربرا به عنوان طراح استوري بورد و طراح کاراکتر با هانا که یک کارگردان مجرب بود، همراه شد تا کارگردانی فیلم های MGM را بر عهده بگیرند.برای شروع کار، جوزف باربرا پیشنهاد تهیه کارتون موش و گربه با عنوان Puss Gets the Boot را داد، او طی یک مصاحبه گفت : "ما به 2 کاراکتر نیاز داشتیم که در حال کشمکش و گریز باشند، ایده گربه و موش به نظر جالب می آمد و یک فکر اساسی بود." هانا و بسیاری از کارمندان استودیو از این ایده ناراضی بودند و می گفتند که این ایده یک ایده ی ابتکاری نیست و قبلاً كارتونهاي موش و گربه اي زيادي داشته ايم. ولی با این وجود، این انیمیشن کوتاه در اواخر سال 1939 آماده شد و در 10 فوریه 1940 جهت پخش در سینماها توزیع شد. داستان آن نیز در مورد یک گربه خاکستری رنگ به نام جاسپر بود که دائماً در حال تعقیب موشی به نام جينكس بود (اسم موش هرگزگفته نشد). اما بعد از اینکه بطور تصادفی گلدان و پایه اش شکست، مامی (کلفت آفریقایی- آمریکایی، که بعدها صاحب تامی بود) جاسپر را تهدید کرد که اگر دوباره چیزی را بشکند او را از خانه بیرون خواهد کرد. جينكس هم از این موقعیت به نفع خودش استفاده کرد و شروع کرد به پرت کردن و انداختن شیشه های شراب، بشقاب های سفالی، قوری چای و هر چیز شکستنی دیگر... Puss Gets the Boot بدون هیچ سر و صدایی آماده توزیع شد و هانا و باربرا، شروع به تهیه کارهای دیگری به غیر از موش و گربه کردند(مثل Gallopin' Galsو Officer Pooch ). بعد از این که این کارتون مورد توجه صاحبان سینماها و حتي آكادمي اسكار واقع شد و آن را نامزد دریافت جایزه آکادمی بهترین انیمیشن کوتاه اعلام کردند (سال 1941)، نگرش بدبینانه نسبت به موش و گربه تغییر یافت. اما این انیمیشن در مقابل دیگر انیمیشن استودیوی MGM به نام The Milky Way بازنده شد و نتوانست برنده جایزه آکادمی شود.

فرد كويمبي (Fred Quimby) تهیه کننده، که مدیریت استودیوی انیمیشنی MGM را عهده دار بود ، به سرعت هانا و باربرا را از کار کردن بر روی تک کارتون ها کنار کشید تا انحصاراً بر روی کارتون های موش و گربه کار کنند. هانا و باربرا مسابقه ای را داخل استودیو ترتیب دادند تا اسمی را به قید قرعه برای موش و گربه انتخاب کنند و سرانجام "جان كار" نام "تام و جری" را پیشنهاد داد و برنده 50 دلار شد. تولید تام و جری با The Midnight Snack در سال 1941 آغاز شد. هانا و باربرا تا زمانی که در MGM بودند کارتون دیگری به غیر از موش و گربه را کارگردانی نکردند. باربرا داستان کارتون ها را خلق می کرد و هانا بر روی تهیه کارتون نظارت می کرد. ظاهر فیزیکی تام در طی سالها تغییر نمود. اوایل دهه 1940 پشمالو بود، چین های زیادی بر روی صورتش داشت و ابروهایش نیز کلفت بود، تمامی اینها در اواخر 1940 به شکل طبیعی تر درآمدند و تام شبیه یک گربه واقعی شد. اوایل او بر روی چهار پا راه می رفت ، اما رفته رفته این حالت تغییر یافت و بر روی دو پا راه رفت.اما جری برخلاف او تا آخر به همان حالت باقی ماند . در اواسط دهه 1940 ساخت این مجموعه بسیار پرانرژی و سریع پیش می رفت.

عملاً موضوع هر داستان یکی بود (گربه ، موش را دنبال می کرد) اما هانا و باربرا ایده های بيشماري برای این موضوع در ذهن داشتند. طراحی استوری بورد باربرا به همراه زمانبندی های دقیق هانا منجر به تولید محبوب ترین و موفق ترین مجموعه انیمیشن MGMشد. 13مورد از مجموعه تام و جری ( از جمله Puss Gets The Boot) نامزد دریافت جایزه اسكار بهترین انیمیشن کوتاه شد و 7 تای آنها برنده جایزه اسکار شد و در این بخش رکورد استودیوی دیزنی را شکستند.

تام و جری نسبت به دیگر مجموعه کارتون های سینمایی بیشترین جوایز آکادمی را از آن خود کرده است. این مجموعه در طول پخش های سینمایی همچنان مشهور ماند، حتی زمانی که به دلیل کمبود بودجه در دهه 1950 سرعت تهیه این مجموعه بسیار پایین آمد. بعد از رایج شدن تلویزیون در دهه 1950، درآمد گیشه های بلیط فروشی کاهش یافت و MGM ابتدا برای مبارزه با این بحران، تمامی مجموعه هایش را به صورت سینما اسکوپ تهیه کرد . بعدها MGM متوجه شد که پخش مجدد کارتون های قدیمی اش به اندازه ی کارتون های جدید برایش درآمدزاست. مدیران MGM تصمیم گرفتند درسال 1957 استودیو را تعطیل کنند. تمامی 114 انیمیشن کوتاه هانا و باربرا تحت عنوان Tot Watchers در 1 اگوست 1958 توزیع شدند. هانا و باربا استودیوی انیمیشنی تلویزیون خود را با نام Hanna-Barbera Productions را در سال 1957 تاسیس کردند و شروع به تهیه برنامه ها و فیلم های تلویزیونی مشهوری نمودند.

دوران جین دیچ (1960–1962):
در سال 1960، کمپانی MGM بار دیگر شروع به ساخت مجموعه تام و جری کرد و با شرکت انیمیشن اروپایی Rembrandt Films قرارداد بست تا 13 انیمیشن کوتاه تام و جری را تهیه کنند. تمامی این کارتون ها توسط انیماتور معروف،جین دیچ (عضو UPA) کارگردانی و توسط مالک شرکت،ويليام استايدر تهیه شد.او می گفت: "همیشه یک احساس تنفر بخصوصی نسبت به تام و جری داشتم و آنها را نمونه ای از خشونت نامفهوم، درد و انتقام و حمله می دانستم."

موسیقی متن انیمیشن های جین دیچ بر عهده استپان كونيچك (شاگرد كارل آنچرل و رهبر ارکستر سمفونی فیلم) و واتسلاو ليدل بود، نویسندگی آن نیز بر عهده لارز بورن، كريس جنكينز و الي باور بود. اکثریت جلوه های ویژه ی صوتی در فیلم های دیچ توسط آلن سويفت تهیه می شد.
جین دیچ به منظور اینکه هیچ ارتباطی با کمونیسم نداشته باشد اسامی کارمندان خود را در سکانس آغازین فیلم تغییر داد (به عنوان مثال اشتپان را استيون و واتسلاو را ويكتور نوشت). انیمیشن های ساخته ی او هم جزئی از کارتون های تام و جری بود با این تفاوت که عبارت "ساخته شده در هاليوود، آمريكا." را در آخر فیلم نداشت. از آنجایی که استودیوی دیچ پشت پرده های آهنین قرار داشت، موقیعیت استودیو در کارتون مشخص نبود. در اواسط تهیه مجموعه ، رئیس تولید آن جو ووگل از MGM اخراج شد و از دیچ و همکارانش خواست تا زودتر ساخت این مجموعه را به پایان برسانند و آن را توزیع کنند. قرارداد با متروگلدن ماير به پایان رسید و 13 انیمیشن کوتاه با عنوان ! Carmen Get It در یک دسامبر 1962 توزیع شد.

از آنجایی که تیم دیچ/اسنایدر با بودجه ای کم کارتون ها را تهیه می کردند (حدود 10000 دلار )، فیلم هایشان غیر معمول و عجیب بودند. حرکات کاراکتر ها با سرعت بیشتری اجرا می شد طوریکه اغلب نمای تند و سنگینی ایجاد می¬کردند، در نتیجه به نظر متلاطم و مریض گونه می رسیدند. موسیقی متن از موسیقی پراکنده، دیالوگ های نامفهوم و انعکاس سنگین صداها تشکیل شده بود.

طرفداران تام و جری، دیچ را به خاطر عدم استفاده از تام به عنوان یک تهدید برای جری مود انتقاد قرار می دادند. بیشتر اوقات تام فقط زمانی که جری بر سر راه او بود به او آسیب می زد. صاحب جدید تام، مرد سفید روی چاق و بداخلاقی بود که گاهی اوقات مشکلات خلق و خویی خاصی داشت بطور مثال اغلب صورتش قرمز می شد (درست مانند کاراکتر¬ كلينت در Terrytoonsبه کارگردانی دیچ)، کسی که خیلی خشن بود و تام را در مقابل اشتباهاتش نسبت به مامی با بی رحمی بیشتری تنبیه می کرد و مرتباً او را کتک می زد و صورتش را با سیخ داغ می سوزاند و مجبورش می کرد تا کل نوشیدنی های گازدار را تا آخر سر بکشد. با وجود این انتقاد¬ها، هنوز هم کارتون های دیچ، در کانال های بومرنگ و Cartoon Network بطور نیمه منظم پخش می شود.

تام و جری (ساخته دیچ) در خارج از اروپا و آسیا توزیع محدودتری داشته است . تمامی 13 کارتون در ژاپن بر روی دو دیسک Tom and Jerry & Droopy موجود هستند و همچنین در بریتانیا در قسمت B مجموعه The Tom and Jerry: Classic Collection روانه بازار شده است. تمامی 13 کارتون موفقیت تجاری خوبی داشتند؛ در سال 1961، مجموعه تام و جری پرفروش ترین مجموعه آن زمان شد و از Looney Tunes که 16 سال پرفروش ترین مجموعه بود، جلوتر زد. این موفقیت یکبار دیگر در سال 1962 تکرار شد . بر خلاف انیمیشن های هانا و باربرا هیچ کدام از انیمیشن های دیچ نامزد و برنده جایزه آکادمی نشد و کمتر مورد توجه بینندگان قرار گرفت. دیچ مکرراً از فیلم هایش دفاع می کرد. او در یک مصاحبه ای با نیویورک تایمز درباره کار بروی تام و جری گفت که "تمامی کارشناسان می گویند انیمیشن های من جزء بدترین مجموعه های تام و جری هستند ،[...] من عضو UPA (اتحادیه فیلم سازان آمریکا) بودم، پیش زمینه ای که من داشتم بیشتر به چکسلواکی نزدیک بود، علاقه خاصی به تام و جری نداشتم اما زمانبندی آن ، صورت حرکات و زد و خورد در آن فوق العاده بود و همگی اینها تکنیک هایی بودند که در چکسلواکی باید آنها را یاد بگیرند، سبک چکسلواکی هیچ وجه مشترکی با این کارتون ها نداشت".

دوران چاک جونز (1963–1967):
بعد از توزیع آخرین کارتون های دیچ، چاک جونز که بعد از سی و چند سال همکاری با برادران وارنر، اخراج شده بود، به همراه شریک خود لز گلدمن برای خود استودیویی برپا کردند (Sib Tower 12 Productions) آنها در سال 1963 شروع به تولید 34 انیمیشن دیگر از تام و جري نمودند که در همگی آنها از سبک مشخص جونز استفاده شده. با وجود اینکه این کار توسط همان هنرمندانی که با جونز در وارنر کار می کردند تهیه شده بود، این انیمیشن های جدید از موفقیت بيشتري برخوردار شدند.

جونز در خصوص مطابقت دادن روش و سبک خود با نوع طنز رايج در تام و جري مشکل داشت و در برخي كارتونها، شخصيت و سبك و استوري بورد را تغيير داد. کاراکتر ها نيز تا حدودی دستخوش تغییر شدند: ابروهای تام کلفتر شد، رنگ موهایش خاکستری، گوش هایش تیزتر و گونه هایش نیز پوشیده از مو شده بود، در حالیکه چشمها و گوش های جری درشت تر ، رنگ اش قهوه ای روشن و با مزه تر شده بود. بعضی از کارتون های تام و جری ساخته جونز ، یادآور کارهایش با وايل يي (كايوت و رودرانر) هست، از جمله طنزهايي كه مربوط به بيهوشي كاراكترها يا سقوط آنها از ارتفاع بلند مي شد.

جونز بیشتر انیمیشتن ها را به همراه موريس نوبل، هنرمند و طراح استوري بورد، کارگردانی کرد. بقیه انیمیشن ها به کارگردانیايب لويتوف، بن واشام و تام ري تهیه شد و جيم پابيان یک انیمیشن را به همراه موريس نوبل کارگردانی نمود. جلوه های صوتی متفاوتی نیز توسط مل بلانك و جون فوري ساخته شد. تلاش های جونز نسبت به تلاش های پیشین دیچ از اهمیت بسیاری برخوردار است و تم آغازین جالبی دارد که در آن تام داخل حرف O اسم خود گیر کرده است. اگر چه جونز توانست تا حدي جادوي اوليه هانا-باربرا را به مجموعه تام و جري بازگرداند اما استوديوي MGM در سال 1967 توليد اين مجموعه را متوقف كرد. در آن زمان استوديوي Sib Tower 12 به "بخش هنرهاي تصويري/انيميشن MGM" تغيير نام داده بود. جونز بعد از آن، به تولید کارهای تلویزیونی ویژه و فیلم بلند The Phantom Tollbooth روی آورد.

ورود تام و جري به تلويزيون:
در سال 1965 کارتونهای هانا و باربرا بایستی به شکل سانسور شده ای به روی آنتن می رفت. تیم جونز باید کارتون هایی که مامی در آنها حضور داشت، حذف و به جای او از کاراکتر دیگری استفاده می کردند. اکثر اوقات به جایش یک زن چاق ایرلندی گذاشتند، گاهی اوقات نیز مانند Saturday Evening Puss از یک زن جوان لاغر اندام استفاده نمودند که صدای هر دو کاراکتر را جون فوري بر عهده داشت. در هر حال در برنامه های تلویزیونی اخیر در شبکه Cartoon Network و Boomerang ، مامی را از صحنه حذف نکردند و فقط صدایش را بر عهده تئا ويدال گذاشتند تا صدای خدمتکار زن سیاهپوست با لهجه ی خاص اش را در نسخه ی جدید تغییر دهند.

بعد از آغاز کار بر روی شبکه CBS (صبح شنبه) در 25 سپتامبر 1965، پخش این مجموعه 2 سال بعد به یکشنبه ها موکول شد و تا 17 سپتامبر 1972 به همان روال ادامه داشت. بخش آغازین هر اپیزود که امروزه در تلویزیون و دی وی دی به نمایش درمی آید از دهه 1950 تا دهه 1960 دوباره منتشر شد، به جز Puss Gets the Boot و The Night Before Christmas که هنوز هم سکانس آغازین و پایانی خود را از دهه 1940 حفظ کرده اند.

دوران دوم هانا و باربرا (1975-1977):
در سال 1975، بار دیگر هانا و باربرا مجموعه ی تام و جری را برای برنامه های صبح شنبه تولید نمودند. آنها 48 کارتون 7 دقیقه ای را با کارتون های گوريل انگوري و مامبلي ترکیب کردند و همگی آنها صبح شنبه از شبکه ABC پخش می شدند (بین 6 سپتامبر 1975 و 3 سپتامبر 1977) . در این کارتون ها ، تام و جری (با پاپیون قرمز) که سالیان درازی دشمن همدیگر بودند ، با یکدیگر دوست شدند و به ماجراجویی می پردازند؛ چون که هانا و باربرا اینبار باید برنامه های خود را با قوانین ممنوعیت خشونت در تلویزیون کودکان تطبیق می دادند. برنامه تام و جری هم اکنون در کانال کانادایی Teletoon و همتای کلاسیک آن Teletoon Retro در حال پخش است.

دوران فيلميشن (1980-1982):
استودیوی فيلميشن (Filmation) در همکاری با تلویزیون MGM نیز سعی در تولید مجموعه تلویزیونی تام و جری داشت. نسخه تولیدی آنهاThe Tom and Jerry Comedy Show ، در سال 1980 آغاز شد. در کارتون های جدید از کاراکترهای دروپي، اسپایک (بولداگ دیگری که تكس ايوري طراحی کرده بود) و بارني خرسه استفاده کردند. کارتون های تام و جری ساخته فيلميشن بطور قابل توجهی از نسخه های هانا و بابرا متفاوت بودند چراکه آنها دوباره تام و جری را به همان حالت اولیه برگرداندند (تعقیب و گریز تام و جری) . این نسخه در مقایسه با نسخه اصلی ، آنطور که باید مورد توجه بینندگان قرار نگرفت و از 6 سپتامبر 1980 تا 4 سپتامبر 1982 در برنامه شنبه صبح CBS پخش شد. سبک انیمیشنی آنها شباهت بسیاری به سبک انیمیشن "ماجراهاي موش قدرتمند و هكل و جكل" داشت.

مالکان جدید تام و جری:
در سال 1986، MGM توسط موسس شرکت WTBS یعنی تد تورنر خریداری شد. تورنر بعد از مدت کوتاهی شرکت را فروخت اما آرشیو مربوط به قبل از سال 1986 را نگهداشت، بنابراین تام و جری تبدیل به دارایی Turner Entertainment شد و در سالهای بعد، از شبکه هایی که تحت نظر تورنر فعالیت می کردند پخش شد، از جمله TBS، TNT، Cartoon Network، The WB، Boomerang و Turner Classic Movies .

دوران سوم هانا و باربرا (1990–1994):
یکی از بزرگترین کارها در تلویزیون صبح شنبه در دهه 1980 این بود که ستارگان سینمایی قدیمی و کلاسیک به شکل کودکانه درآمدند و در 2 مارس 1990Tom and Jerry Kids به تهیه کنندگی شرکت های Turner Entertainment و Hanna-Barbera Productions تهیه شد که بعدها در سال 1991 به تورنر فروخته شد. این مجموعه ازFox Kids وبرنامه انگلیسی CBBC پخش شد و مدت چند سال طول کشید. در این نسخه از کاراکترهای جوانتر موش و گربه استفاده کردند که باز هم این دو در تعقیب و گریز همدیگر بودند و مانند مجموعه H-B در سال 1975، جری کراوات قرمز و تام کلاه قرمزی بر سر دارد. اسپایک و پسرش تایک (که اکنون دیالوگ هایی نیز دارند) و دروپي و پسرش دريپل نیز در این مجموعه حضور داشتند که تا 18 نوامبر1994 نیز ادامه داشت.

اپيزودهاي تكي (2001 و2005):
در سال 2001، برنامه تلویزیونی ویژه ای تحت عنوان Tom and Jerry: The Mansion Cat از شبکه Boomerang پخش شد که در آن جو باربرا )که مشاور خلاقی بود و صدای مالک تام را نیز عهده دار بود( حضور داشت اما چهره اش دیده نمی شد.
در این کارتون ، جری در یک قصر زندگی می کرد و صاحب آنها مدام به تام یادآوری می کرد که همه چیز را به گردن جری نیندازد.

در سال 2005 ، انیمیشن سینمایی جدیدی از تام و جری تحت عنوان The Karate Guard, در 27 سپتامبر 2005 در سینماهای لس آنجلس بر روی پرده رفت. تیم تولید این انیمیشن از این قرار بود: نویسنده و کارگردان باربرا و اسپايك براندت، طراح استوری بورد جوزف باربرا و ايوائو تاكاموتو و تهیه کننده جوزف باربرا ، اسپايك براندت و توني سروون که در 27 سپتامبر سال 2005 بر روی پرده رفت.
شصت و پنجمین سالگرد تولد تام وجری مصادف شد با بازگشت باربرا که به عنوان نویسنده ، کارگردان و طراح استوری بورد که از ابتدا با هانا در استودیوی MGM بر روی این کارتون کار می کرد. کارگردان و انیماتور معروف، اسپایک براندت نامزد دریافت جایزه Annie برای بهترین کاراکتر انیمیشنی شد. این انیمیشن کوتاه در 27 ژانویه سال 2006 از شبکه Cartoon Network پخش شد.

دوران برادران وارنر (2006-2008):
در طول شش ماه اول سال 2006، مجموعه جدیدی به نام Tom and Jerry Tales در استودیوی انیمیشنی برادران وارنر تهیه شد. 13 اپیزود نیم ساعته (هر کدام از 3 انیمیشن کوتاه تشکیل شده بودند) تهیه شد که تنها روانه بازارهایی غیر از بریتانیا و آمریکا شد و بعدها در فوریه 2006 در بریتانیا از شبکه بومرنگ پخش شد و سپس از برنامه Kids4The CW در آمریکا پخش شد. این مجموعه اولین مجموعه تلویزیونی تام و جری بود که از سبک اصلی و اولیه و خشونت انیمیشن های کلاسیک استفاده کرد. این مجموعه در 22 مارس 2008 کنسل شد.

تام و جري خارج از آمريكا:
زمانی که این مجموعه از شبکه های تلویزیونی بریتانیا نمایش داده می شد ( از سال 1967 تا 2000 معمولا از BBC ) خشونت موجود در آن سانسور نشد و مامی نیز بر جای ماند. بعدها تام و جری به صورت دیگری از شبکه BBC پخش شد به این شکل که وقتی پخش برنامه ای با مشکل مواجه می شد و قطع می شد بجای آن تام و جری جایگزین و پخش می گردید ( مانند برنامه هایی که پخش زنده داشتند) چراکه مطمئن بودند با این کار بینندگان منتظر شروع مجدد برنامه خواهند ماند و شبکه را عوض نخواهند کرد. در سال ثابت شد که 1993این روند بسیار نتیجه بخش بوده است. زمانی که برنامهNoel's House Party بخاطر تهدید بمبگذاري در مرکز BBC کنسل شد، بجای آن تام و جری پخش شد تا این فاصله را پر کند و برنامه بعدی شروع شود. در سال 2006 ، مادری به خاطر صحنه های سیگار کشیدن در کارتون ها شکایت برد و در صحنه هایی که تام برای ابراز عشق و علاقه خود از یک سرگرمی مثل سیگار استفاده می کرد، اعلام کردند که صحنه های سیگار کشیدن در تام و جری بایستی سانسور گردد.

به دلیل عدم وجود دیالوگ در تام و جری ، این انیمیشن به زبان های مختلفی ترجمه شد. تام و جری در سال 1964 در ژاپن پخش شد. طبق یک تحقیق که در سال 2005 در ژاپن توسط تلویزیون TV Asahi با نمونه گیری از رده های سنی مختلف نوجوان تا بزرگسال به عمل آمد ، تام و جری رتبه 85 در یک لیست از 100 برنامه برتر خارجی زبان را دارا شد. اما طی یک رای گیری اینترنتی این رتبه 58 شد.

تام و جری به مدت طولانی در آلمان نیز محبوب بود. این کارتون ها به زبان آلمانی دوبله شدند بگونه ای که شرح صحنه می کردند و گاهی چیزی اضافه و کم می کردند. اپیزودهای مختلفی در اپیزود Jerry's Diary جای گرفته بودند (1949) که در آن تام درباره ماجراجویی هایی گذشته چیزهایی می خواند. در هند، آسیای جنوب شرقی، ارمنستان، خاور میانه، مصر، قزاقستان، پاکستان، لبنان، شیلی، آرژانتین، مکزیک، کلمبیا، برزیل، ونزوئلا و دیگر کشورهای آمریکای لاتین و در کشورهای اروپای شرقی (مثل رومانی)، شبکه های کارتونیشان هنوز هم هر روز کارتون های تام و جری را پخش می کنند. در روسیه، شبکه های محلی نیز این انیمیشن ها را در برنامه روزانه خود قرار داده اند. قبل از سقوط کمونیسم، تام و جری یکی از معدود کارتون هایی با منشاء غربی بود که در سال 1988 و 1989 در چکسلواکی و رومانی پخش می شد.

فیلم های بلند:
در 1 اکتبر 1992 شاهد اولین توزیع بین المللی کارتون بلند "فيلم سينمايي تام و جري" بودیم، فیلم در سینماهای اروپا پخش شد و سپس در 30 جولای 1993 توسط ميراماكس توزیع گردید. فیلمی موزیکال با ساختاری شبیه به کارتون های معروف MGM (مانند جادوگر شهر از و آواز در باران)، این فیلم به جهت استفاده دیالوگ و ترانه در کل فیلم برای تام و جری، مورد انتقاد شدید منتقدان قرار گرفت. در سال 2001 ، برادران وارنر اولین فیلم ويدئويي خود با عنوان "تام و جري: حلقه جادويي" را توزیع نمود که در آن تام چشم به حلقه ای دوخته که بطور تصادفی به سر جری گیر می کند . این فیلم آخرین چیزی بود که هانا و باربرا با کمک یکدیگر ساختند، چون که ویلیام هانا بعد از مدت کوتاهی از توزیع حلقه جادويي در گذشت.


4 سال بعد بيل كوپ، دو فیلم بلند ويدئويي دیگر را برای استودیو نوشته و کارگردانی کرد: "تام و جري: سفر به مريخ" و "تام و جري: سريع و خشمگين" که دومی بر پایه داستانی از باربرا ساخته شد. هر دوی این انیمیشن ها بر روی DVD در سال 2005 توزیع گشتند که با شصت و پنجمین سالگرد تام و جری مصادف بود.

درسال 2006 فیلم ويدئويي دیگری تحت عنوان Tom and Jerry: Shiver Me Whiskers تهیه شد که موضوعش همکاری تام و جری برای یافتن گنج بود. جوزف با یک داستان دیگری برای فیلم Tom and Jerry: A Nutcracker Tale بازگشت که کارگردانی آن را اسپايك براندت وتوني سروون بر عهده داشتند و این فیلم نیز به خاطر مرگ باربرا ، آخرین پروژه تام و جری او بود. در سال 2006 فیلم جدید دیگری با نام "تام و جري با شرلوك هولمز ديدار مي كنند" در 24 اگوست 2010 توزیع شد و اولین فیلمی بود که بدون حضور خالقان اصلی آن تهیه شد. آخرین فیلم این مجموعه، "تام و جري و جادوگر شهر از" بود که در 23 اگوست 2011 توزیع گشت. در خصوص این فیلم پیش پرده ای نیز از شبکه Cartoon Network به نمایش درآمد.
هم اکنون برادران وارنر طرح دیگری برای فیلمی با حضور تام و جری در ذهن دارند که این فیلم بر پایه داستان آشنایی این دو و ایجاد دشمنی بین آنها خواهد بود که مربوط به قبل از گم شدنشان در شیکاگو است.

مشكلات و مشاجرات:
این انیمیشن مانند بسیاری از دیگر کارتون های انیمیشنی دهه 1920 تا 1960 داراي كليشه هاي نژادي بود. مثلاً به دنبال یک انفجار، شخصیت هایی با چهره سیاه، لبهای کلفت و موهای بافته شده نمایش داده می شد. شاید بحث برانگیزترین قسمت مربوط به کاراکتر مامی باشد، خدمتکار سیاهپوستی که با لهجه خاص خود صحبت می کند و بداخلاق نیز هست. جوزف باربرا که مسئول این شیرین کاری ها بود چنین ادعا می کرد که چند سال پیش، او دوست آمریکایی آفریقایی داشت و آن بخش ها در تام و جری به هیچ وجه منعکس کننده عقاید نژادی او نبود و این امر در کارتون های آن زمان رایج بود و استفاده از آنها صرفاً به منظور خنده بوده است. در هر حال طبق استانداردهای فرهنگی مدرن، چهره های سیاه برابر است با عقاید نژادی و آن شخص، نژاد پرست تلقی می شود بنابراین بیشتر جاهایی که از چهره سیاه استفاده شده به هنگام پخش از تلویزیون برداشته شدند. صدای مامی نیز در اواسط دهه 1990 توسط تورنر تغییر داده شد تا از آن حالت نژادپرستانه اش کاسته شود و اینبار صدای جایگزین، بیشتر لهجه ایرلندی داشت . مخصوصاً کارتونی تحت عنوان His Mouse Friday بطور کامل از نمایش در تلویزیون محروم ماند که آن نیز به خاطر نمايش آدمخوارها از نمايش محروم شد و زمانی که نمایش داده می شدند، دیالوگ ها را حذف می کردند و این در حالی بود که دهانهایشان تکان می خورد.

در DVD تام و جری ، از ووپی گلدبرگ کمک گرفته شد تا در مورد پیش زمینه های فرهنگی آنچه که امروزه در تام و جری نژاد پرستی خوانده می شود، توضیح دهند.
درسال 2006، کانال بومرنگ بریتانیا تصمیم گرفت تا تام و جری را برای پخش در بریتانیا ویرایش و آماده کنند تا اگر در جایی این کاراکترها بطور غیر قانونی مشغول به سیگار کشیدن هستند برداشته شوند. این امر بخاطر شکایتی از طرف یک بیننده بود که بنا به گفته او کارتون ها برای بینندگان جوان مناسب نیست.

تام و جري در ديگر رسانه ها:
از تام و جری براي اولين بار در کتابهای کمیک در سال 1942 نیز استفاده کردند. حضور این دو در کتابهای مختلف دیگری تا قرن بیستم همچنان ادامه داشت و گیم هایی نیز بر اساس آنها ساخته شد.

تاثیرات فرهنگی:
در طی سالها اصطلاح و عنوان " تام و جری" عملا مترادف با " جدال پایان ناپذیر" بود درست مانند "جنگ موش و گربه" . هنوز هم در این انیمیشن برنده بازی ، قدرت برتر (تام) نیست.
استیون ميلهاوزر (نویسنده) داستان کوتاهی تحت عنوان موش و گربه نوشت که در آن دو کاراکتر را به شکل ادبی به رقابت با یکدیگر وا می دارد، دو کاراکتری که دشمن هم بوده و یکی کاراکتر نقش اصلی و دیگری کاراکتر نقش فرعی به شمار می آید. ميلهاوزر به خواننده داستان اجازه می دهد تا به افکار و احساسات آن دو به گونه ای نفوذ کند که هرگز در کارتون ها شاهد آن نیستیم.
در ژانویه 2009، IGN ، تام و جری را شصت و ششمین برنامه تلویزیونی برتر از بین 100 برنامه اعلام کرد.

در فرهنگ عامه:
در سريال سيمپسونها در برنامه كراستي دلقكه، يك مجموعه انيميشني به نام ايچي و اسكرچي پخش مي شود كه در واقع اشاره اي ست به تام و جري که در آن ها خشونت موجود در تام و جری به گونه ای تشدید یافته مورد تقلید قرار گرفته است و ايچي (موش) کاراکتر مقابلش اسكرچي را به شکل بسیار خونخوارانه اي به قتل می رساند.

در اپیزود دیگری از سيمپسونها با نام "Krusty Gets Kancelled"، انیمیشن کوتاه ( "Worker and Parasite) اشاره به کارتون های اروپای شرقی تام و جری به کارگردانی جین دیچ دارد، برای تهیه این انیمیشن، ديويد سيلورمن چندین طرح از تام و جری را فتوکپی کرده و اين مجموعه را بسيار متشنج معرفي كرده است.

در سال 1945، جری در فیلم بلند موزیکال MGM با عنوان Anchors Aweigh حضور داشت که در آن با استفاده از جلوه های ویژه، رقص زیبایی را با جين كلي اجرا می کند. در این سکانس، جین کلی به بچه های مدرسه ای، داستان افسانه ای کسب مدال افتخار توسط خودش را تعریف می کند: جری پادشاه دنیای جادویی است که به نوعی از رقصیدن محروم شده است اما خودش هم نمی داند چگونه؟ سپس کاراکتر جین می آید و او را در رقص استادانه ای همراه می کند که در نتیجه، جری مدال افتخار را تقدیم او می کند. در حقیقت نویسنده داستان در نظر داشته که از میکی ماوس استفاده کند اما "روي ديزني" (برادر والت دیزنی و مشاور مالی او) مخالفت کرده و به جای آن جری را پیشنهاد می دهد. جری در این فیلم هم صحبت می کند و هم آواز می خواند و سارا برنر صدای او را بر عهده دارد. تام نیز در یکی از سکانس ها در نقش کوتاهی به عنوان خدمتکار جری ظاهر می شود. اين سكانس بعدها فريم به فريم بازسازي شد و در يكي از اپيزودهاي سريال Family Guy با عنوان "Road to Rupert" مورد استفاده قرار گرفت با اين تفاوت كه استووي گريفين جايگزين جري شده است.

هر دوی این کاراکترها در یک سکانس رویایی در فیلم موزیکالی به نام Dangerous When Wet در کنار استر ويليامز ظاهر شدند. در این فیلم، تام و جری همدیگر را در زیر آب دنبال می کنند تا اینکه استر ويليامز را می بینند و با او یک شنای همگام و زیبایی را اجرا می کنند. تام و جری بایستی او را از دست یک اکتاپوس شهوانی نجات دهند که سعی دارد او را اغوا كرده و در آغوش بگیرد. در سال 1988 تام و جري در فيلم Who Framed Roger Rabbit ساخته ديزني/امبلين ظاهر شدند، فيلم كه تجليلي از انيميسن كلاسيك آمريكا بود برنده اسكار نيز شد.

به هر حال، زمانی که استیون اسپیلبرگ (تهیه کننده اجرایی) برای کسب حق انحصاری تام و جری در سال 1986 اقدام نمود، آرشیو قبل از سال 1986 MGM توسط کمپانی تورنر خریداری شد که به دلیل مشکلات حقوقی که در پی داشت، اسپیلبرگ نتوانست حق انحصاری را کسب کند.
در طی یک مصاحبه ای که بر روی DVD توزیع شد، چندین نفر از اعضای تلویزیون MADtv بیان می کنند که بزرگترین تاثیر را در برنامه های کمدی مدیون تام و جری هستند.

رسانه هاي خانگي:
چندین دی وی دی از تام و جری در منطقه 1 توزیع شده است (کانادا و آمریکا) ، از جمله دو دیسک تحت عنوان Tom and Jerry Spotlight Collection. واکنش های منفی به این دو دیسک بروز داد که آن هم به دلیل سانسور شدن بخشی از کارتون و تغییر یافتن صدای مامی بود. به همین دلیل بعدها دی وی دی دیگری جایگزین آن شد که نسخه اصلی تام و جری را شامل می شد. همچنین به دیسک سوم نیز واکنش هایی نشان داده شد که آن هم به دلیل نبود اپيزودهاي Mouse Cleaning و Casanova Cat در این مجموعه بود و تا آخر بیشتر بر روی His Mouse Friday زوم شده بود. در منطقه 2 نیز دی وی دی هایی توزیع شد . در اروپای غربی بیشتر انیمیشن های تام و جری تحت عنوان Tom and Jerry — The Classic Collection توزیع گشت ( به غیر از The Million Dollar Cat و Busy Buddies) . تقریبا در تمامی انیمیشن ها صدای مامی دوبله شده بود. با وجود این سانسورها تنها کارتونی که در برخی کشورها بطور کامل برداشته شد His Mouse Friday بود که هم به خاطر کلیشه های نژادی بود. ولی خوشبختانه Mouse Cleaning و Casanova Cat دست نخورده باقی ماندند و بخشی از این مجموعه بودند.

هم اکنون Tom and Jerry — The Classic Collection در بریتانیا بر روی 6 دی وی دی دولایه دو طرفه موجود هست و در کل اروپای غربی به غیر از بریتانیا بر روی 12 دی وی دی عرضه شده و موجود است. دی وی دی دیگری از این مجموعه در ژاپن نیز عرضه شده است و مانند Tom and Jerry — The Classic Collection در اروپای غربی، تقریبا می توان گفت تمامی انیمیشن ها سانسور شده اند. (از جمله His Mouse Friday ) و یک سری اپيزودها بطور کامل برداشته شده اند. اما با این حال این اپیزودها در نسخه بریتانیایی موجودند. انیمیشن هایی که به حالت سینما اسکوپ تهیه شده اند با تغيير نسيبت تصويري براي نمايش در تلويزيون آماده و عرضه شدند.

تام و جری مربوط به دوران چاک جونز در دو دیسک با عنوان Tom and Jerry: The Chuck Jones Collection در 23 ژوئن 2009 توزیع شد. مجموعه دیسک های MGM/UA در دهه 1990 توزیع شدند، "The Art of Tom & Jerry" در دو دیسک شامل تمامی انیمیشن های MGM تا دوران دیچ است (شامل خود دوران دیچ نیست) . از جمله ی آنها می توان به نسخه های بعضي انیمیشن ها اشاره کرد که به حالت سینما اسکوپ تهیه شده بودند و در همان ابعاد اصلی نمایش داده می شد.

همه انیمیشن ها دست نخورده باقی ماندند به غیر از His Mouse Friday (که دیالوگش برداشته شده بود) و Saturday Evening Puss که نسخه بازسازی شده ای با صدای June Foray می باشد. دیسک سومی نیز با نام "The Art of Tom & Jerry" توزیع شد که شامل تمامی کارتون های انیمیشنی دوران چاک جونز بود. مجموعه اي نيز با نام Tom and Jerry Golden Collection نيز در حال تهيه و توزيع است كه قرار است كاملترين مجموعه از اين سري باشد كه شامل اپيزودهايي خواهد بود كه در هيچكدام از سري هاي قبلي وجود ندارند. اولین دیسک "Golden Collection" در 25 اکتبر 2011 بر روی دی وی دی عرضه شد.


فيلموگرافي:
کارتون های زیر برنده جایزه آکادمی بهترین انیمیشن کوتاه بودند:

1943: The Yankee Doodle Mouse

1944: Mouse Trouble

1945: Quiet Please!

1946: The Cat Concerto

1948: The Little Orphan

1951: The Two Mouseketeers

1952: Johann Mouse



این کارتون ها نیز نامزد دریافت جایزه آکادمی بهترین انیمیشن کوتاه شدند اما موفق به دریافت آن نشدند:

1940: Puss Gets the Boot

1941: The Night Before Christmas

1947: Dr. Jekyll and Mr. Mouse

1949: Hatch Up Your Troubles

1950: Jerry's Cousin

1954: Touché, Pussy Cat!



اين اپيزودها نامزد جايزه اني بودند ولي موفق به دريافت آن نشدند:

1946: Springtime for Thomas

1955: That's My Mommy

1956: Muscle Beach Tom

2005: The Karate Guard



برنامه های تلویزیونی:

The Tom and Jerry Show - ABC, 1975

The Tom and Jerry Comedy Show - CBS, 1980–1982

Tom & Jerry Kids - FOX, 1990–1993

Tom and Jerry Tales - The CW, 2006–2008



فيلمهاي ويدئويي:

2002: Tom and Jerry: The Magic Ring

2005: Tom and Jerry: Blast Off to Mars

2006: Tom and Jerry: The Fast and the Furry

2006: Tom and Jerry: Shiver Me Whiskers

2007: Tom and Jerry: A Nutcracker Tale

2010: Tom and Jerry Meet Sherlock Holmes

2011: Tom and Jerry and the Wizard of Oz



فيلمهاي سينمايي:

1992: Tom and Jerry: The Movie



برنامه هاي ويژه تلويزيوني:

Hanna-Barbera's 50th: A Yabba Dabba Doo Celebration - TNT, 1989

Tom and Jerry: The Mansion Cat - Boomerang, 2001




 

یاشار شفیع زاده بازدید : 2213 پنجشنبه 03 اسفند 1391 نظرات (2)

انيميشن «لاك‌پشت‌هاي نينجا» از مجموعه پويانمايي‌هايي است كه سال‌ها از زمان پخش آن مي‌گذرد. اين انيميشن از گروه برنامه‌هايي است كه بازي رايانه‌اي آن هم موجود است. البته امروزه كه با حجم وسيعي از بازي‌هاي كامپيوتري با كيفيت‌هاي بالا مواجه هستيم، شايد لاك‌پشت‌هاي نينجا ديگر محبوبيت گذشته‌ خود را نداشته باشد. زماني اين لاك‌پشت‌ها از معروفيت و محبوبيتي همرديف بتمن و مرد عنكبوتي برخوردار بودند، اما امروزه با گسترش اين تيپ شخصيت‌ها كه از قدرت و توانايي خارق‌العاده‌اي برخوردارند، چه‌بسا ديگر لاك‌پشت‌هاي نينجا در ذهن مخاطبان كمرنگ شده‌ و تاثير فراوان خود را از دست داده باشد.


فرمول اصلي اين نوع انيميشن‌ها در واقع قدرت و توانايي در كنار جوانمردي و از خودگذشتگي است و از آنجا كه جمع اين صفات و ويژگي‌ها به صورت همزمان در يك شخص دشوار است، شخصيت‌هاي اين نوع پويانمايي‌ها در بين مخاطبان، محبوب و دست‌نيافتني مي‌شوند. اما تفاوت عمده لاك‌پشت‌هاي نينجا با ديگر شخصيت‌هاي هم‌تيپ خود، اكتسابي بودن توانايي‌هاي آنهاست. سازندگان در تمام قسمت‌هاي اين مجموعه ضمن روايت داستان به مخاطب نهيب مي‌زنند كه توانايي و قدرت لاك‌پشت‌ها نتيجه‌ تلاش و سختكوشي آنها در راه يادگيري فنون جنگي و دفاعي است و نه خدادادي بودن استعداد يا خيالي و اغراق‌آميز بودن آن. اين يكي از نكات مهم و آموزنده‌ اين مجموعه است.



برخلاف لاك‌پشت‌هاي نينجا نمونه‌هاي ديگر اين نوع انيميشن تاكيد بسياري بر خاص بودن و محدود بودن توانايي‌ها به شخصيت اصلي خود دارند. علاوه بر آن، اين سوپرشخصيت‌ها عموما مجهز به سلاح و لوازم خاصي هستند كه در اختيار هيچ ‌كس غير از خود آنها نيست. بنابراين درونمايه‌ اصلي اين مجموعه‌ها ـ كه آميزه قدرت بااخلاق است ـ به شكلي نادرست تصوير شده است؛ چراكه در اين نگاه بخصوص تنها قدرت‌هاي خيالي و انسان‌هاي غيرواقعي هستند كه نياز به اخلاق دارند نه ديگران؛ حال آن‌كه هر قدرتي در هر مراتبي كه باشد نيازمند كنترل اخلاقي است. همچنين اين شخصيت‌هاي فراطبيعي فاصله‌ زيادي با دنياي واقعي مخاطب دارند، بنابراين ناخودآگاه در ذهن مخاطب اخلاق و جوانمردي نيز از دنياي واقعي فاصله مي‌گيرد.



در لاك‌پشت‌هاي نينجا شخصيت‌ استاد اسپلينتر، موش كوچك پيري است كه روزي حيوان خانگي استاد بزرگي بوده است. اين موش كوچك با نگاه كردن به تمرينات رزمي و آموختن فنون دفاعي، رفته‌رفته خود به مرحله‌ استادي رسيده است و حالا لاك‌پشت‌ها كه دست‌آموخته‌هاي او هستند، احترام خاصي براي او قائلند و او نيز تمام سعي خود را براي تربيت جسم و روح لاك‌پشت‌ها به كار مي‌گيرد. تاكيد بسيار اسپلينتر (استاد) به لئوناردو (لاك‌پشتي كه به شمشيرهاي فولادي‌اش بسيار متكي است) مبني بر اين‌كه «سلاح، تنها به خوبي كسي است كه با آن مي‌جنگد» مويد اين نكته است كه تربيت سنتي شرقي همواره بر مبناي اخلاق بوده و اين ويژگي در اكثر آثار برخاسته از فرهنگ اين اقوام ديده مي‌شود. سامورايي‌هاي ژاپني يا پهلوانان ايراني، آن زمان محبوب و جاويدان مي‌شدند كه در كنار تلاش براي كسب قدرت، به آموزه‌هاي اخلاقي هم توجه نشان مي‌دادند. حال آن‌كه در نمونه‌هاي غربي، قدرت فراطبيعي و برتر حرف اول را مي‌زند. پيداست كه براي مخاطب كودك آموزه‌هاي مبتني بر اخلاق تاثير تربيتي بيشتري نسبت به آموزه‌هاي مبتني بر قدرت صرف دارد. بنابراين مي‌توان وجه مضموني و محتوايي انيميشن لاك‌پشت‌هاي نينجا را يكي از نقاط قوت اين مجموعه به شمار آورد.



اما اگر بخواهيم مجموعه را به لحاظ ساختاري و بصري مورد بررسي قرار دهيم، نخستين نكته قابل توجه، كارگرداني دقيق اثر با تكيه و تاكيد خاص بر وجه دراماتيك قصه خواهد بود. در اين مجموعه ما صرفا با نوعي تصويرسازي كارتوني براي داستان مواجه نيستيم. اندازه‌ نماها، زاويه‌ دوربين، ميزانسن‌ و حتي نورپردازي، همگي در راستاي القاي درست لحن هر صحنه‌ بخصوص از مجموعه هستند. به عنوان نمونه در قسمتي از مجموعه كه «شِرِدِر حمله مي‌كند» نام دارد، صحنه‌اي است كه لئوناردو با بدمن داستان روبه‌رو مي‌شود و از ناحيه‌ او مورد تطميع و فريب قرار مي‌گيرد. در اين صحنه تسلط كامل بدمن (شردر) بر لئوناردو به خوبي مورد تاكيد قرار گرفته است. نماي درشت چشم‌هاي او، نمايش همزمان چند زاويه‌ مختلف از كلوزآپ چهره‌ او در حال صحبت كردن و نيز حركت دستانش هنگام حرف زدن، همه القاكننده‌ غلبه‌ رواني كامل او بر شخصيت لئوناردو هستند. بخصوص اين كه چهره لئوناردو در تاريكي قرار گرفته و در مقابل، چهره شردر كاملا سفيد و نوراني است. اين المان‌هاي بصري نه فقط تاثيرپذيري لئوناردو از شردر را براي مخاطب باورپذير مي‌كنند، حتي باعث همذات‌پنداري مخاطب با لئوناردو هم مي‌شوند و پيشفرض بد بودن شخصيت شردر را به طور كامل از ذهن او بيرون مي‌كنند. به اين عناصر بصري بايد ديالوگ‌هاي زيبا و فريبنده‌ شردر را هم اضافه كنيم كه مدام دم از نيكي و عدالت و مبارزه با ظلم و فساد مي‌زند!



در تكميل بحث درباره‌ اين صحنه بايد به صحنه‌ ديگري هم كه در آن لئوناردو مقابل استاد اسپلينتر نشسته و پي به اشتباه خود مي‌برد، اشاره كنيم. در اين صحنه، چهره لئوناردو به گونه‌اي كاملا متضاد با صحنه‌ قبل نورپردازي شده است؛ يعني منبع نور نه پشت سر او، كه درست در مقابل او قرار گرفته و چهره‌اش در نور كامل ديده مي‌شود،. كنايه از اين است كه ضمير لئوناردو در اثر سخنان روشنگرانه‌ و بيدارگرانه‌ استاد، روشن و آگاه گشته و او ديگر از سياهه‌ جهل و ناآگاهي خارج شده است. اين‌كه سربازان شردر همه جا سياهپوش هستند و فاقد رنگ و نور، خود مويدي است بر آگاهانه بودن تدبير بصري به كار رفته در اين دو صحنه؛ تدبيري كه بخوبي تاثير دراماتيك مورد نظر را در ناخودآگاه مخاطب ايجاد كرده و او را به شكلي كاملا سينمايي و بصري به همراهي و همدلي با سير داستاني اثر فرامي‌خواند.



نكته‌ جالب ديگر در انيميشن لاك‌پشت‌هاي نينجا شخصيت‌هاي آن است. لاك‌پشت در نظر همگان به عنوان حيواني كم‌تحرك و غيرچابك شناخته‌ مي‌شود و موش هم موجودي ضعيف و آسيب‌پذير شمرده مي‌شود. حال آن‌كه در اين مجموعه كاملا عكس اين موارد صادق است. اين نكته‌ ظريف در طراحي شخصيت‌ها بسيار قابل توجه است. لاك‌پشت‌ها با وجود طبيعتشان با تلاش و سختكوشي توانسته‌اند سرعت و توانايي يك جنگجو را كسب كنند. موش كوچك داستان يا همان استاد اسپلينتر نيز با تلاش فكري و جسمي توانسته بر ضعف‌هاي طبيعي خود غلبه كند و به مقام استادي در هنرهاي رزمي نائل آيد. اين انتخاب شخصيت‌ها بيانگر آن است كه هر كس با هر توان و استعداد مي‌تواند موفق باشد و تنها وسيله رسيدن به اين موفقيت تلاش خود اوست نه وسايل و تجهيزاتي كه در اختيار دارد.



انيميشن لاك‌پشت‌هاي نينجا كلكسيوني از بهترين و مهم‌ترين آموزه‌هاي اخلاقي است كه با شناخت صحيح از مخاطب خود در قالب داستاني پرهيجان و شخصيت‌هايي جذاب ارائه مي‌شود. علاوه بر نكات اخلاقي ذكر شده ويژگي مهم و بارز اين مجموعه در تاكيد بر كار گروهي و تعاون است. در تمام قسمت‌ها اين چهار لاك‌پشت با هم و در كنار هم مي‌توانند دشمن را شكست دهند و هيچ‌كدام به تنهايي قادر به پيروزي نيستند. اين موضوع در اكثر آثار مشابه مورد غفلت واقع شده است در حالي كه در لاك‌پشت‌هاي نينجا علاوه بر تاكيد بر كار گروهي، روابط و تعاملات اين چهار لاك‌پشت و ارتباط آنها با استاد خود نيز به تصوير كشيده شده است كه خود سرشار از نكات آموزشي است. امروزه اين نوع انيميشن‌هاي شخصيت‌محور به صورت فراوان در اختيار كودكان و نوجوانان قرار گرفته است. بعلاوه بازي‌هاي كامپيوتري آنها نيز كمك بسياري به محبوبيت اين تيپ انيميشن‌ها كرده است و از آنجا كه كودكان و نوجوانان نيز رغبت بيشتري به مجموعه‌هاي اكشن و پرهيجان دارند چه بهتر كه در ميان انبوه توليدات موجود نمونه‌هايي را براي كودكان خود انتخاب كنيم كه در رشد و تربيت او موثر باشند نه اين‌كه تنها ثمره‌اش براي مخاطب، پرخاشگري و خشونت باشد.





در مجموع مي‌توان گفت انيميشن لاك‌پشت‌هاي نينجا يكي از نمونه هاي‌ پويانمايي‌هاي خوب اكشن و رزمي است كه علاوه بر جذابيت سرشار و مضامين اخلاقي مناسب، از ساختار درست و كم‌نقصي هم برخوردار است، اگرچه متاسفانه توان رقابت با رقبايي همچون سوپرمن، مرد عنكبوتي يا بتمن را كه از تبليغاتي به مراتب فراگيرتر و گسترده‌تر برخوردارند، ندارد و چه‌بسا به همين دليل، اين روزها در بين كودكان كمتر شناخته شده و مورد توجه است

کیسی دوست لاکپشتهای نینجاست وقتی کیسی بچه بود هان و اژدهای بنفش پدر کیسی را کشتند.کیسی با هان دشمن است.اژدهای بنفش یک گروه خشن و پر قدرت است.وقتی لاکپشتهای نینجا بچه بودن استاد اسپیلینتر آنها را پیدا کرد و اجازه داد تا کنارش آموزش ببینند.چند سال گذشت و لاکپشتهای نینجا بزرگ شدند. استاد به آنها یاد داد که از انسانها دوری کنند.اپریل دوست انهاست و در شهر یک مغازه دارد.شریدر فقط میخواهد با سلاح هایی که سیاره های دیگه درست میکنند برای کارهای خشن و بد استفاده کند.اما لاکپشتهای نینجا اجازه این کار را به شریدر ندادند.اوساگی دوست و همکلاس استاد بود جنوسکی هم دوست اوساگی است. شبکه پرشن تون که چند ماه قطع شده بود از دیروز وصل شده است حالا من و دوستداران لاکپشتهای نینجا میتوانیم آنهارا ببینیم.شبکه پرشن تون میتواند عکسها وفیلمهای تولد شمارا پخش کند. دانی  رنگ بنفش رادوست دارد   لعو رنگ ابی مایکی رنگ نارنجی رافاعل رنگ قرمز لاکپشت های نینجا  100دشمن در قسمت های قبل داشتند که همه ی ان ها نابود شدند اماشریدر دشمن اصلی ان ها است کارای دختر شریدراست  وبا لاکپشت   های  نینجا دوست است  ولاکپشتهای نینجا اخرین بار که با شریدررودر روشدند موفق شدند و کارای می خواهد انتقام پدرش را بگیرد – هان هم سرباز شریدر استاد کمن هم همین تر – کارای خونه ی لاکپشت های نینجا دریکمافاضلاب دیگه زندگی می کنند دانی لاکپشت مهبوب خواهرم هلنا است خواهرم دانی را بخاطر این دوست داره که اهله تکنولوجی است و خوش اخلاق است من لعورا برای همه چیز دوست دارم دختر خاله ی بزرگ ترم رافاعل را دوست دارد نمی دونم چرا ؟

این کارتون از شبکه پرشین کارتون پخش میشه ساعت ت8/30 شب پخش میشه تکرارشم بعد از ظهر ساعت دو نیم حتما ببینید.

لاکپشتهای نینجا دوسش دارید فراوون 

نینجاها خیلی قوین

 اره نینجاها خیلی سریعن 

اره اینجا اونحا هرجا که فکرشو کنین اونا امادن

 لاکپشتای نینجا پر طرفدارن واسه همه کاراشون هدف دارن

 اونا دنباله ادمای تبهکاران

 از درگیری با دشمنامون ما نمیترسیم ما چهارتا لاکپشتیم همیشه پشت هم هستیم

 از درگیری با دشمنامون ما نمیترسیم ما چهارتا  لاکپشتینم همیشه پشت هم هستیم

 لا کپشتای نینجا اومدن تا شهرشونو نجات بدن

 اونا از همه چابک ترن 

اونا از روی دیوارا میپرن 

توی شب توی شهر توی روز همیشه نینجا میشه پیروز 

اره یک دو سه چهار نینجا کی میتونه مارو شکست بده 

ماها اماده ایم اومدیم اینجا ثابت کنیم 

میتونیم دشمنامونو ساکت کنیم 

لاکپشتای نینجا.


 

یاشار شفیع زاده بازدید : 94 پنجشنبه 03 اسفند 1391 نظرات (0)

شخصیت اصلی کارتون باب اسفنجی است. ماجرای داستان در شهر زیردریایی بیکینی باتم جریان دارد. او در یک فروشگاه تهیه مواد غذایی همبرگر سرخ کن است و به کار نسبتاً ساده و یکنواخت خود بسیار علاقه‌مند است. شخصیت باب اسفنجی با رفتارهای بدور از هرگونه آلایش کودکانه کاملاً مطابقت دارد. در محیط کار و زندگی خود با یک هشت‌پا که دارای شخصیتی خودخواه است و یک ستاره دریایی به نام پاتریک که عاری از هرگونه هوش و استعداد است تماس نزدیک دارد. صاحب رستوران یک خرچنگ دریایی به نام آقای خرچنگ است که آزمند و عاشق پول و مال‌اندوزی است. از دیگر شخصیت‌های کارتون می‌توان از سندی (سنجاب ماده‌ای که با استفاده از محفظه هوا در زیر آب زندگی می‌کند) و پلانگتون که می‌خواهد فرمول همبرگرهای آقای خرچنگ را بدزدد و همیشه نقشه‌هایی می‌کشد که شکست می‌خورد، لری هم یک شخصیت کوتاه در فیلم باب اسفنجی می باشد. دیگر شخصیت‌های باب اسفنجی گری حلزون باب اسفنجی و خانم پاپ معلم مدرسه قایقرانی و انگل دریایی قهرمان (مرد دریا) و پسر صدفی دو قهرمان کارتونی تلویزیونی و محبوب باب اسفنجی و پاتریک اشاره کرد.

ماجراهای هر قسمت مستقل از سایر قسمت‌ها بوده و در رساندن مفهوم خود از انواع امکانات دیداری از قبیل نماهای نزدیک اشیا و احساسات چهره، استفاده از تصاویر واقعی، امکانات صوتی مانند بهره‌وری از تکه‌های موسیقایی و عمدتاً گفتارهای طولانی استفاده می‌کند. کارگردانی این فیلم را استافن هلنبرگ بر عهده دارد.

یاشار شفیع زاده بازدید : 93 پنجشنبه 03 اسفند 1391 نظرات (1)

کارتون «بن تن» تولید سال 2007 در کشور آمریکاست که تاکنون در 4 فصل و 52 قسمت به بازار عرضه شده و تاثیرات بسیاری بر کودکان تمام سنین گذاشته است. تاثیر این کارتون بر بچه ها به حدی است که در بازی های خود از شخصیت این کارتون الگوبرداری می کنند، به وسایل و اسباب بازی های مرتبط با این شخصیت علاقه شدیدی دارند و حتی نگرش آنها در مورد جهان و زندگی نیز تحت تاثیر این کارتون قرار گرفته است.
ممکن است والدین به دلیل علاقه زیاد کودکان، از جنبه های مثبت و منفی که شخصیت های این کارتون بر کودکانشان می گذارند غادفل باشند و اطلاعی از اینکه آیا دیدن اینگونه کارتون ها برای کودکان مفید هستند یا مضر نداشته باشند. در این بخش ابتدا به معرفی داستان کارتون و سپس به بیان جنبه های مثبت و منفی آن می پردازیم.
داستان
این کارتون از جایی شروع می شود که بنجامین تنیسون، یا همان بن تن ده ساله قرار است تعطیلات را با پدر بزرگ خود بگذراند و تمام سال را برای این تعطیلات برنامه ریزی کرده است. او بعد از اینکه سوار ماشین پدربزرگش می شود دختر عموی خود، گوئن، را که هم سن اوست و برای گذراندن تعطیلات با پدر بزرگ آمده است می بیند.
 بن که تمام نقشه های خود را برای تعطیلات نقش بر آب می بیند، بسیار ناراحت می شود و پس از ورود به جنگل از پدر بزرگ جدا می شود و داخل جنگل می رود. ناگهان شهاب سنگی به سمت او می آید و در نزدیکی او به زمین برخورد می کند. بن به سمت آن شهاب می رود و در کمال تعجب می بیند که ناگهان آن شهاب که بیشتر به یک توپ فلزی شبیه بود، باز و یک ساعت مچی داخلش نمایان می شود.
او دستش را به سمت ساعت دراز می کند و ساعت به دور دست بن می پیچد. پس از مدتی بن متوجه می شود که با هر بار فشار دادن دکمه ای در آن ساعت می تواند به شکل یکی از ده موجود فضایی و خیالی با قدرت بسیار بالا تبدیل شود و وظیفه دارد علیه شر در تمام کهکشان مبارزه کند. او همراه با دختر عمو و پدربزرگش به مسافرت می پردازد و سعی می کند به وظیفه خود عمل و به دیگران کمک کند.
مخاطبان
کارتون «بن تن» که بهتر است نام سریال بر آن بگذاریم، در چند فصل و متناسب با گروه های سنی مختلفی تولید شده است.
در فصل اول، بن پسر بچه لاغر اندامی است که حدود 10 تا 12 سال دارد. در فصل دوم و سوم نیز، بن نوجوان درشت اندامی است که حدود 13 تا 17 سال دارد. بنابراین سازندگان این کارتون سعی کرده اند با تولید آن در فصل های مختلف، گروه های سنی مختلفی را مخاطب خود قرار دهند و در بین کودکان و نوجوانان جای خود را باز کنند اما سوال مهم این است: آیا تماشای این کارتون برای این گروه وسیع از مخاطبان مناسب است؟
تهدیدها
کارتون «بن تن» جنبه های منفی بسیاری دارد که به بررسی تعدادی از آنها می پردازیم.
- خشونت: بر اساس مطالعاتی که در مرکز روان سنجی آمریک انجام شده، وقتی کودکان کارتون هایی تماشا می کنند که در آنها خشونت های بسیار واقعی، به طور مکرر و بدون هیچ تنبیهی به نمایش گذاشته می شود، بیشتر احتمال دارد به تقلید آنچه دیده اند، بپردازند و رفتارهای مشاهده شده در این کارتون ها را در ارتباط با همسالان خود در مهد کودک یا مدرسه اجرا کنند.
- تخیل و توهم: بن تن پسر کوچک ناتوانی است که در مدرسه و خیابان نیاز به یاری دیگران دارد و مدام مورد مضحکه و آزار دوستانش قرار می گیرد. او به یکباره، آن هم فقط با یک ساعت جادویی، تبدیل به موجودی قوی و نیرومند می شود که می تواند به تمام قدرت ها پیروز شود.
 در این کارتون کودک می بیند یک فرد بسیار ضعیف با یک اتفاق ناگهانی، تبدیل به قهرمانی قوی و نیرومند می شود و آنچه در زندگی واقعی به زحمت به دست می آید، تنها با فشار دادن یک دکمه انجام می گیرد. این ویژگی ها می تواند موجب شود ذهن کودک به شدت توهمی بار آید و در سنین جوانی نیز فرد فعالی نباشد.
- هیجان خواهی: تاکنون پژوهش های بسیاری در مورد کارتون هایی مثل بن تن کهس رعت تغییر تصاویر در آنها زیاد است، صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که تغییر سریع تصاویر سبب افزایش ترشح دوپامین در مغز است و همین امر سبب احساس هیجان در فرد می شود. البته احساس هیجان به خودی خود ایرادی ندارد اما برای افرادی که دائما این کارتون ها را می بینند، می تواند آسیب زا باشد.
 وقتی فرد به طور مکرر در معرض این تصاویر قرار می گیرد، به سطوح بالای دوپامین عادتت و مغز او به نوعی به دوپامین یا همان منبع احساس هیجان اعتیاد پیدا می کند. این اعتیاد سبب می شود فرد حالت هیجان خواهی پیدا کند، و همواره به دنبال امور هیجان انگیز بیشتر که اغلب ناهنجار هستند، باشد تا بتواند سطح دوپامین را در مغز بالا نگه دارد.
نکته تکان دهنده در این بین آن که اسکن مغزی کودکانی که عادت به دیدن چنین کارتون ها و فیلم هایی دارند بعد از مدتی شبیه اسکن مغزی قماربازان حرفه ای می شود.
- کابوس های شبانه: تماشای این کارتون به این دلیل که حاوی خشونت و تصاویر حیوانات و موجودات عجیب است، می تواند برای کودکان زیر 4 سال، کابوس های شبانه و ترس هایغ غیرواقعی ایجاد کند.

 

 فرصت ها
درست است که نکات منفی بسیاری در این کارتون وجود دارد اما به هر حال در بررسی همه جانبه آن می توان جنبه های مثبتی نیز ذکر کرد.
- این کارتون در تقویت رفتارهای مطلوب مانند مهربانی کردن به دیگران، ایثار و همدلی با سایر انسان ها می تواند مفید باشد.
- دیدن این کارتون به کودکان دیرجوش که محتاط و حتی ترسو هستند، کمک می کند که خودشان را جای قهرمان اصلی داستان بگذارند و در تخیل، خود را همانند شخصیت کاذرتون، شجاع، نترس و فداکار بپندارند.
- تماشای این کارتون ذهن خیال پرداز کودکان را به تخیل بیشتر وامی دارد. البته این تخیل زمانی سازنده است که همراه با تفکر باشد.
اقدامات لازم
با توجه به بیشتر بودن تهدیدها نسبت به فرصت ها، احتمالا دیگر برایتان روشن شده که تماشای کارتون هایی مثل «بن تن» به خصوص اگر ساعات زیادی از شبانه روز را دربر بگیرد، چه آسیب هایی می تواند برای کودکان و نوجوانان به همراه داشته باشد. حال ببینیم برای کاهش این آسیب ها چه اقداماتی می توان انجام داد.
1- اقدامات پیشگیرانه
یکی از مهمترین اقدامات لازم، در درجه اول، محدود کردن تماشای اینگونه کارتون هاست، چرا که همیشه پیشگیری بهتر از درمان است، به این منظور می توانید از راهکارهای زیر کمک بگیرید:
- از همان ابتدای کودکی، بهتر است از خرید فیلم هایی با محتوای خشن خودداری و به عنوان یک قانون از آن یاد کنید. از همان دوران کودکی، یعنی 5/2 تا 3 سالگی، می توان کودکان را با قوانین موجود در خانواده آشنا کرد تا یاد بگیرند که تماشای چه فیلم هایی برای آنها مناسب است.
- برای محدود کردن مدت زان تماشای این فیلم های کارتونی بهتر است کودک در هر روز، بیش از 2 فیلم یا کارتون نبیند و این تماشا کردن نیز تنها در ساعات مشخصی که از قبل تعیین شده باشد. فراموش نکنیدکه وقتی کودک برنامه منظم روزانه داشته باشد، خود به خود زمان کمتری برای تماشای فیلم های کارتونی خواهد داشت.
2- اقدامات اصلاحی
علاوه بر اقدامات پیشگیرانه برای محدود کردن تماشای این کارتون، لازم است اقداماتی نیز برای کاهش آسیب های وارده به کودکان و نوجوانان انجام شود. راهکارهای زیر در این زمینه مفید هستند:
- می توانید همراه با فرزندانتان به تماشای این کارتون ها بنشینید و در پایان، با آنها راجع به آنچه دیده و نتیجه ای که گرفته اید، صحبت کنید. به عنوان مثال، می توان در این مورد صحبت کرد که آیا جنگیدن همیشه درست است؟ آیا بن تن می تواند کاری جز جنگیدن انجام بدهد؟ چه چیزی بن تن را تبدیل به قهرمان می کند؟ آیا چنین فردی در عالم واقع نیز وجود دارد و یا می تواند وجود داشته باشد؟
- اگر فرزند شما شدیدا جذب موجودات خیالی کارتون و مهارت های جنگیدن آنها شده نگران نشوید. می توانیدبا معرفی کتاب های تخیلی مناسب، تفکر فرزندتان را نیز فعال و از این فرصت برای پرورش تخیل او استفاده کنید.
- همچنین می توانید به تدریج به جای قهرمان این کارتون قهرمان های دینی و ملی مثل حضرت علی (ع)، پوریای ولی و رستم دستان جایگزین کنید. البته بدیهی است که به یکباره نمی توان بن تن را با رستم جایگزین کرد. بلکه این کار را باید قدم به قدم انجام داد. می توانید برای این کار ابتدا با جایگزین کردن بن تن با قهرمان های کارتونی مناسب تر آغاز و سپس با معرفی کتاب ها و داستان های آموزنده، در چند مرحله، بن تن را با یک قهرمان و الگوی مناسب جایگزین کنید.
3- اقداماتی برای پس لرزه ها
برخی کودکان ممکن است هرگز کارتون «بن تن» را ندیده باشند اما تحت تاثیر همسالان خود، یا با تعریف هایی که در مهد کودک یا مدرسه از دوستان خود در مورد «بن تن» شنیده اند، جذب کارتون شده و به اسباب بازی ها و لباس های مربوط به بن تن، که در همه اسباب بازی فروشی ها پیدا می شوند، علاقه شدیدی نشان بدهند.
این حالت اغلب برای کودکان بالای 4 یا 5 سال و بعد از ورود به مهد یا مدرسه اتفاق می افتد. بنابراین می توانید با فرزند خود صحبت کنید و برای او توضیح بدهید که این کارتون مضمون مناسبی ندارد و به دلیل وجود خشونت یا به دلایل دیگر مورد تایید شما نیست.
همچنین بهتر است در این مورد که این شخصیت کارتونی و اسباب بازی های مربوط به کارتون مناسب با فرهنگ کشور ما نیست با فرزند خود صحبت کنید.
در نهایت اگر فرزندتان با صحبت های شما قانع نشد و همچنان برای خرید این وسایل اصرار داشت، قدری از سختگیری خود بکاهید تا باعث لجاجت در کودک نشود. مثلا می توانید در شرایط خاصی این خرید را برای کودک انجام دهید، ولی خرید بیشتر این وسایل را محدود کنید.


 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 49
  • بازدید کلی : 5,853